سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه پس از نیک آزمودن، برادری برگیرد، مصاحبتش می پاید و دوستی اش استوار می گردد . [امام علی علیه السلام]

مدیریت و برنامه ریزی آموزشی

 ارکان مدیریت از دیدگاه اسلام

هر علمی پایهها و ارکانی دارد که مسائل مربوط در حوزه آن علم بر محور آن ارکان میچرخد و در ارتباط با آن ارکان معنا پیدا می کند. هرگاه یکی از این ارکان متزلزل شود، مجموعه آن سازمان فکری و علمی متزلزل خواهد شد. علم مدیریت نیز دارای ارکانی است که عبارت‌اند از:

1. برنامهریزی:

به تدوین و تعیین فعالیتهایی که باید در محدوده راهها و در چارچوب روشهای مشخص انجام پذیرد، برنامهریزی گویند.

اسلام، دین عبادت و زراعت، دنیا و آخرت، مادیت و معنویت است و به انسان با دیدی جامع مینگرد؛ از این رو به برنامهریزی در ابعاد مختلف مادی و معنوی سخت توجه دارد.

قرآن و سنت، دو منبع غنی و گسترده‌اند که برای برنامه زندگی فردی و اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی، سیاسی و اقتصادی انسان مسلمان و حتی برای پس از مرگ او برنامهریزی دقیقی کرده‌اند.

 2. سازماندهی:

در فرهنگ اسلامی که فرهنگ نظم و انضباط است، سازماندهی جایگاه ویژه‌ای دارد. تقسیم کار، تحدید وظایف، جلوگیری از تداخل امور، و اختیار و آزادی در محدوده مسئولیت، از مسائلی هستند که اسلام برای سعادت انسان ضروری میداند.  

حضرت علی ـ علیه السلام ـ خطاب به مالک اشتر مینویسد:

«ای مالک، بدان که جامعه‌ی تحت نظر تو به طبقات مختلفی تقسیم شده است و کار هیچ گروهی جز با گروه دیگر به کمال نمیرسد و هیچ دستهای از دسته دیگر بینیاز نیست».

یا در جایی دیگر مینویسد:

«ای مالک در کار کارمندانت با دقت بنگر و آنان را پس از آزمایش به کار بگمار».

3. هماهنگی:

 یکی دیگر از ارکان مدیریت، هماهنگی است. مدیر با یک سلسله حرکتها و برنامههای منظم واحدهای مختلف سازمان را به یکدیگر مرتبط می سازد.

 هماهنگی و همسویی در یک سازمان، از اهمیت خاصی برخوردار است و بدون هماهنگی، مجموعه، مجموعه نخواهد بود.

 چنان که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ پس از هجرت با ایجاد اخوت و برادری بین قبایل و افراد مختلف، انسجام و هماهنگی مطلوبی را به وجود آورد که عامل بسیاری از موفقیتهای آن زمان مسلمین بود.

 4. نظارت:

یکی دیگر از ارکان مدیریت و از وظایف مهم مدیر نظارت و کنترل است. مدیر در حیطه نظارت، باید همه‌ی فعالیتهای مجموعه را با برنامهها بسنجد؛ چنان‌چه آنها با اهداف و برنامهها تطابق داشته باشند، آن مجموعه، مجموعه موفقی خواهد بود.
مولای متقیان حضرت علی ـ علیه
السلام ـ میفرماید:

 «حاکم باید برای اطلاع از مردم، به ویژه طبقه‌ی محروم جامعه، دستگاه خاص نظارتی داشته باشد تا از مشکلات زندگی آنها آگاهی یابد».

«ای مالک از معتمدان خویش، کسی که خداترس و فروتن است، برای نظارت بر زندگی محرومان برگزین تا امورشان را به تو گزارش دهند.»

 اسلام نظارت مستقیم را به آن مفهومی که مدیر در جزئیترین مسائل شخصاً نظارت کند، نمیپذیرد؛ زیرا معتقد است مدیر با پرداختن به کارهای فرعی از کارهای اصلی باز میماند. حضرت علی ـ علیه السلام ـ میفرماید:

 «کسی که خود را به کارهای غیرمهم مشغول سازد، کارهای مهمتر را ضایع میسازد».

به همین خاطر، اسلام نظارت غیرمستقیم را میپسندد، یعنی مدیر از طریق افراد دیگر که به منزله چشم او هستند، کار نظارت بر سازمان را انجام می‌دهد.

 حضرت علی ـ علیه السلام ـ خطاب به مالک اشتر میفرماید:

 «ای مالک، در کارهای کارمندان کاوش کن و چشمهایی را به عنوان بازرس، که دارای خصوصیت صداقت و وفاداریاند، بر آنها بگمار؛ چون بازرسی کارهای آنان در پنهانی، وادارشان میکند تا امانت‌دار باشند و در برخورد با مردم به نرمی و محبت رفتار نمایند».

 حتی اسلام نظارت را به عنوان قانون شرعی و تکلیف الهی وظیفه‌ی همه‌ی مردم میداند تا نسبت به سرنوشت یکدیگر علاقهمند شوند؛ میتوان در امر به معروف و نهی از منکر این نظارت و وظیفه را به روشنی دید.

«مردان و زنان با ایمان، بعضی ناظر و سرپرست بعضی دیگرند، به این معنا که همدیگر را امر به معروف و نهی از منکر میکنند».

5. ارزشیابی:

بررسی میزان رسیدن به اهداف با توجه به امکانات موجود را ، ارزشیابی گویند. اسلام اهمیت خاصی برای ارزشیابی قایل است و آن را تحت عنوان محاسبه‌ی روزانه برای هر مسلمان توصیه میکند.

 چنانکه حضرت امام کاظم ـ علیه السلام ـ میفرماید:

«از ما نیست کسی که هر روز در یک محاسبه به ارزشیابی کارهای خود نپردازد و اگر کار نیکی انجام داد از خدا فزونی آن را نخواهد، و اگر کار زشتی انجام داد، از خدا آمرزش و توبه نخواهد».

نظام تشکیلاتی اسلام با توجه به معیارهای اعتقادی و جهان‌بینی این مکتب تنظیم میشود و مدیر اسلامی کلیه حرکتها و فعالیتهای خود را با ملاکهای مکتبی و اعتقادی هماهنگ میکند و بنابر وظیفه دینی و تکلیف شرعی، اصول و معیارهای ارزشیابی را از این مکتب میگیرد.

 ابزار مدیریت از دیدگاه اسلام

 وسیله و ابزار، در پیشبرد کارها و رسیدن به هدف، اهمیت خاصی دارد؛ زیرا خداوند، خلقت انسان را براساس اسباب و مسببات بنا نهاده و نیز اراده و لطف و قهر خویش را از طریق اسباب اعمال میکند.  

 

منابع :

 

1 آیات و احادیث 

2 - مدیریت اسلامی ، محمدحسن نبوی ناشر بوستان کتاب قم

3– www.bayan.parsiblog.com

4-  www.andisheqom.com  

5- www.islamicmanagement.org

6- www.jalilkhani.blogfa.com  

7- www.yashile.blogfa.com  

 




پریسا زراعت دوست منفرد ::: چهارشنبه 88/2/16::: ساعت 8:13 عصر

خصوصیات مدیریت از دیدگاه اسلام:

1. مدیریت وسیلهای برای رسیدن به امیال شخصی نیست. مدیر اسلامی نباید مسند مدیریت را وسیله افتخار و نردبان نخوت و در جهت امیال شخصی و نفسانی خود قرار دهد؛ زیرا اسلام چنین مدیرانی را مورد سرزنش و انتقاد قرار میدهد؛ چنانکه امام صادق ـ علیه السلام ـ میفرماید: «آن کسی که به دنبال ریاست برود، هلاک میشود.»

 2. مدیریت امانت است نه طعمه. مدیر باید مدیریت را امانتی در دست خود بداند و به شدت از آن مراقبت نماید. امام علی ـ علیه السلام ـ در نامهای به فرماندار خود در آذربایجان (اشعث بن قیس) مینویسد:

«مدیریت و حکمرانی برای تو طعمه نیست، بلکه یک امانت است، و کسی که از تو بالاتر است از تو خواسته که نگهبان آن باشی».

3. مدیریت تکلیف است نه حق. در نظام اسلامی، واگذاری و قبول مدیریتها و منصبهای اجتماعی، یک تکلیف است نه حق؛ یعنی مدیرانِ پرورشیافته در مکتب آسمانی اسلام، خدمت در منصب مدیریت را انجام تکلیف شرعی میدانند و معتقدند که مدیریت وظیفه است نه وسیله سودجویی.

 4. مدیریت خدمت است نه حکومت. در بینش اسلامی، مدیر اسلامی هرگز مدیریت را برای حاکمیت خویش نمیخواهد؛ زیرا در چنین صورتی او حاکم است نه خادم.

 مدیریت قبل از اینکه ریاست باشد، خدمتگزاری است؛

چنانکه حضرت علی ـ علیه السلام ـ میفرماید:

«... به خدا قسم این کفش کهنه و پر از وصله نزد من از حکومت بر شما محبوبتر است و بدین دلیل حکومت را پذیرفتهام که حق را ثابت کنم و باطل را از میان بردارم.»

 5. مدیریت بیشتر هدایت کردن است تا قدرتنمایی. بسیاری از مدیران، مدیریت را میدان نمایش قدرت میدانند.

قرآن کریم به پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ توصیه میکند که مدیریت فرهنگی، اعتقادی و سیاسی باید در فضای فرحزای هدایت به بار نشیند و هرگاه این فضا به خفقان و اجبار آلوده شود، هرگز موفقیت و رشدی نخواهد بود . «در دین اکراه و اجبار نیست، محققاً راه رشد و انحطاط برای همگان روشن است.»

 امام علی ـ علیه السلام ـ به مالک اشتر توصیه میکند:

«مبادا در منصب مدیریت، برخوردهای تو مانند جانور درندهای باشد که فرصت خوردن آنان را غنیمت بشماری».

 چارچوب مدیریت

 مدیریت چارچوبها و معیارهایی دارد که مدیر باید در محدوده آنها رفتار کند و نمیتواند برای پیشبرد کارهایش از آن محدوده خارج شود:

1. مدیریت و منزلت انسان؛ در نظام اسلامی مدیر با توجه به منزلتهای انسانی مدیریت میکند و هرگاه روش‌ها و شیوههای مدیریت به شخصیت و حیثیت انسان لطمه وارد کند، آن مدیریت اسلامی نیست؛ زیرا انسان خلیفه و جانشین خداوند در روی زمین است و قانون حفظ منزلت انسان، حاکم بر روشها و اصول مدیریت است.


2. مدیریت و قانون خدا؛ در بینش اسلامی مدیریت تا جایی نافذ است که با احکام الهی تضاد نداشته باشد؛ چنانکه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ می
فرماید:

 «اطاعت برای اجرای فرمان مخلوق نیست، در صورتی که معصیت خالق را موجب شود»

 3. مدیریت و وجوب عدل و احسان؛ یکی از اصولی که در نظام اجتماعی اسلام حاکم بر کلیه مقررات و روابط اجتماعی است، وجوب عدل و احسان و دوری از گمراهی است؛ چنانکه قرآن میفرماید: «خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان میدهد و از فحشا و منکر و ستمگری نهی میکند».

4. مدیریت و تقدس وسیله؛ مدیر اسلامی برای رسیدن به اهداف انسانی، نباید از وسایل غیرمقدس و غیرارزشی استفاده نماید؛ حضرت علی ـ علیه السلام ـ میفرماید:

 «پیروز نشده کسی که با گناه و تجاوز به پیروزی رسیده؛ و آن کسی که با شر و ستمگری غالب شود در حقیقت مغلوب است».




پریسا زراعت دوست منفرد ::: چهارشنبه 88/2/16::: ساعت 8:8 عصر

بحث درباره مدیریت از دیرباز مورد توجه بوده است؛ زیرا از روزی که بشر پا به عرصه خاک نهاد و با خانواده و قوم و قبیله زندگی اجتماعی را آغاز نمود، اندیشه مدیریت و سرپرستی همان مجموعه کوچک را در ذهن خود پروراند.

در جهان امروز نیز که علوم، تکنولوژی و دانش پیشرفت نموده و سازمان های بزرگ صنعتی و تولیدی به وجود آمده است، مهمترین مسئله، چگونگی اداره‌ی مجموعههای عظیم انسانی است.امروزه از یک سو جهان هر روز به سمت بیعدالتی اداری پیش میرود و از دیگر سو، مدیریت به فنی پیچیده و تکنیکی تبدیل شده است، لذا لازم است با فقه پویای اسلامی و با استفاده از کتاب و سنت و... مدیریت سالم و نظام‌مند اسلامی ارائه شود؛ زیرا اسلام در هیچ موردی، بدون ارائه ی طریق نیست.
مدیریت منحصر به اداره زندگی مادی نیست، بلکه در امور مذهبی و معنوی هم ضرورت دارد؛ خداوند سبحان مدیرانی چون انبیا را برای هدایت مردم فرستاد، و ایشان با این
که بیش
تر داعیه معنوی داشتند، در حد قابل توجهی در مدیریت اجتماع هم موفق بودند و جوامع خود را به سوی رشد و تکامل و پویایی سوق می‌دادند.
حضرت علی ـ علیه السلام ـ در ضرورت مدیریت می
فرماید:

«مردم از امیر حاکم (مدیر) ناگزیرند، چه خوب و چه بد».

همچنین میفرماید: «والی ظالم و غاصب بهتر است از فتنه و آشوبی که تداوم یابد».

 امام رضا ـ علیه السلام ـ نیز میفرماید:

«ندیدیم گروهی از مردم و ملتی از ملتها، زندگی بادوام داشته باشند، مگر اینکه سرپرست و قیّم داشتهاند؛ زیرا در امر دین و دنیا، چارهای جز وجود سرپرست و پیشوا نیست».

قرآن کریم میفرماید: « ای پیامبر، آنچه از جانب خدای تو (درباره معرفی علی علیه السلام) بر تو ابلاغ گردید ابلاغ کن، اگر این کار (معرفی مدیریت امت اسلامی) انجام نگیرد، رسالت خود را انجام ندادهای؛ دلهره نداشته باش که خداوند تو را از شر مردم بدخواه حفظ خواهد کرد».

در این آیه چند نکته مهم مدیریتی وجود دارد:

1. عنایت مخصوص خداوند به امامت و مدیریت جامعه (بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ).
2. امامت و سرپرستی و مدیریت جامعه بعد از آن حضرت به اندازه‌ای اهمیت دارد که اگر در جامعه نباشد، 23 سال رحمت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ به هدر خواهد رفت (وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ).

3. هیچ مشکلی نمیتواند مانع معرفی امامت شود (وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ).
اسلام معتقد است که سرمایه
های نهفته در وجود انسان، نیاز به اکتشاف و استخراج دارند و پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و ائمه‌ی اطهار ـ علیهم السلام ـ برای همین مبعوث شدهاند.

 «پیامبر مبعوث شد تا (با مدیریت خویش) بار سنگین و کمرشکن را از دوش جان انسانها بردارد و زنجیرهایی را که بر گردن روح خود نهاده‌اند، بگشاید».

امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ نیز میفرماید:

 «خداوند پیامبران خود را در میان مردم برانگیخت تا (با مدیریت خویش) ذخایر پنهان استعدادها را استخراج نمایند».

تعریف مدیریت:

برخی مدیریت را چنین تعریف کرده اند: «مدیریت علم و هنر هماهنگ کردن، رهبری و کنترل عبارت است از: علم و هنر هماهنگ کردن، رهبری و کنترل، فعالیت های دسته جمعی، برای نیل به هدف های مطلوب، با حداکثر کارایی».

شهید مطهری در تعریف مدیریت می فرماید:

 «فن بسیج کردن و بهتر سامان دادن و بهتر سازمان دادن و بهتر کنترل کردن نیروهای انسانی و به کار بردن آنها».

 مدیریت از دیدگاه اسلام

مدیریت اسلامی را چنین تعریف کرده اند:

 «مدیریتی که زمینه رشد انسان به سوی الله (الی الله المصیر) را فراهم نماید و مطابق کتاب و سنت و سیره و روش پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ و علوم و فنون و تجارب بشری، برای رسیدن به اهداف یک نظام در ابعاد مختلف، همانند یک محور و مدار و قطب عمل کند را مدیریت اسلامی گویند».

امام رضا ـ علیه السلام ـ در این باره میفرماید:

 «والی مسلمین، همانند ستون وسط خیمه است که اولاً، تمام بار سقف بر روی آن استوار است و ثانیاً، مانند نقطه مرکزی دایره شعاعش نسبت به همه ی جوانب یکسان است، به طوری که هر کس در هر زمان و از هر طرف که اراده کند به آن دست رسی دارد».

 




پریسا زراعت دوست منفرد ::: چهارشنبه 88/2/16::: ساعت 8:7 عصر

ضرورت وجود مدیراز دیدگاه اسلام

قال الصادق (ع):

لایستغنی اهل کل بلد عن ثلاثه یفزع الیه امر دنیاهم و آخرتهم فان عدموا ذلک کانو همجا:

فقیه عالم ورع

 امیر خیر متاع

و طبیب بصیر ثقه               تحف العقول صفحه 321

 ترجمه :  امام صادق فرمودند :

مردم هر اجتماع از سه دسته بی نیاز نیستند تا امور دنیا و آخرت خود را به وسیله آن سه دسته انجام دهند  و هرگاه اجتماع فاقد آن سه باشد افراد ان جامعه به صورت حیوانات ضعیفی در خواهند آمد:

1- فقیهی آگاه و پرهیزگار

2- مدیری خیرخواه و مسلط

3- پزشکی صادق در کار و مورد اعتماد [1]




[1]  - www.mgtman.blogfa.com  




پریسا زراعت دوست منفرد ::: چهارشنبه 88/2/16::: ساعت 7:59 عصر

مدیریت اسلامی از نگاه فلسفی و عقلی

 درخصوص اصطلاح ساخته شده "مدیریت اسلامی" مطالب (مفروضات و مسلمات) مختلفی می توان عنوان کرد که با توجه به فرصت اندک به نکات زیر اشاره می گردد:

1- قبل از ورود به بحث باید دو موجودیت واژه ای را تعریف کنیم که یکی مفاهیم (Concepts) و دیگری سازه ها (Constructs) هستند. این دو موجودیت در ارتباط با سطح بندی های تئوری مطرح هستند. مفهوم (مفاهیم)، تجریدی از رخدادهای مشاهده شده می باشد. "مفهوم" واژه ای است که مشابهت ها یا جنبه های مشترک اشیاء یا رخدادها را  بازنمائی می کند (مثل واژه هائی همچون انسان، حیوان، میز، درخت، مایع و غیره) که اگر این واژه های  تجریدی (مفاهیم) ساخته نشوند، اشیاء یا رخدادهای مشاهده شده همه  نسبت به هم بسیار متفاوت، منفرد و متشخص جلوه خواهند کرد که این امر مهار معرفتی ذهن بر پدیده ها را با دشواری مواجه می گرداند و سازه ها، درعوض تجریدهای سطح بالاتری هستند که با تلفیق مفاهیم و سازه هائی که از پیچیدگی کمتری برخوردارند تولید می شوند. مثلا کلماتی همچون حق، عدل، انگیزش و حل مسئله و حل مشکل ازمقوله سازه ها هستند..

  2- با توجه به این تعاریف می توانیم عنوان کنیم که واژه اسلام یک مفهوم و واژه "مدیریت اسلامی" یک سازه می باشد که از تلفیق یک مفهوم مجردی به نام "اسلام" و یک سازه کمتر پیچیده ای به نام "مدیریت" تلفیق و ساخته شده است.

  3- ماهیت ذاتی اسلام ساخته و پرداخته بشر نیست و به عنوان یک کتاب متشکل از گزاره های وحیانی است که از عالم دیگری نازل شده است. البته تفاسیر و استنباطات عقلانی کلامی فلسفی که از گزاره های وحیانی اسلام و کتاب مقدس قرآن و احادیث به عمل می آید و تفصیلاتی که در طول زمان صورت می پذیرد، در یک بستر سازه ای انسانی جاری می گردد و رنگ انسانی پیدا می کند. از آن مهمتر این که  ترکیب  زوجیتی "مدیریت اسلامی" یک سازه نسبتا پیچیده ای است  که وارد حوزه تعاملات ذهن انسانی و تصمیم گیری های معرفتی توام با آزمون و خطا می شود.

  4- از همین رو است که گفتگو و تدوین مدیریت اسلامی از نظر عاطفی و اخلاقی خیلی ساده، ولی از نظر عقلی و فلسفی و تئوریک بسیار  پیچیده  و مشکل   می باشد، زیرا اگر فرض کنیم که منبع معرفتی اسلام فقط قرآن کریم است، غیر از این که یک بار به وسیله خداوند این کتاب نازل شده، ما برای این که مدیریت اسلامی از آن استخراج کنیم باید چندین لایه آن را تفسیر و تنزیل کنیم تا وارد حوزه معرفت اجرائی ما انسان ها بشود. تازه زمانی که از حیث عقلی فلسفی بتوان ساختار و محتوی و چارچوب توصیفی مدیریت اسلامی را تدوین کرد، بعد اخلاقی مجریان در تمسک به روح مفاهیم وحیانی از امهات مسائل مدیریت اسلامی است که باید مورد اجرا و رعایت قرار گیرد.

  5- از طرفی، از آن جا که برای اجرایی کردن  مدیریت اسلامی که ناظر بر کلیت فعالیت های اجتماعی و تمدن ساز بشر باشد، نیاز به عدم مزاحمت های محیط پیرامونی باشد، لذا با توجه به این که محیط پیرامون جهانی براساس اسلام و مدنیت اخلاقی اسلام شکل نگرفته و فرآیندهای تصمیم گیری آن براین منهج صورت      نمی گیرد، اجرای تمامیت مدیریت اسلامی در صورت تنقیح تئوریک فلسفی آن حتی با اشکالات و کاستی هائی روبرو خواهد بود، مگر اینکه کلیه مجاری و ساختارهای اجرائی تصمیم گیری های جهانی بین المللی اسلامی شود. در کیفیت فعلی با مفاهیم نسبیت دار مدیریت اسلامی روبرو خواهیم بود.

  6- نکته مهم تر این که وقتی صحبت از "مدیریت اسلامی" به عمل می آوریم، باید این موجودیت سازه ای، تفاوت هائی با سایر سازه ها داشته باشد. این که "مدیریت اسلامی" مشابهت هائی با سایر سازه ها داشته باشد مهم نیست و این مشابهت ها نیست که آنرا اسلامی می کند، بلکه افتراقات و تمایزات و خصوصیات منحصر به فرد آن است که این موجودیت سازه ای را به عنوان "مدیریت اسلامی" تلقی می کند که ذاتیتی را جدا از ذاتیت های دیگر ارائه می دهد.

  7- از آن جا که اسلام یک دستگاه معرفتی غایت گرا می باشد، بدین معنی که افراد انسان اسلامی با کنش ها سروکار دارد و افراد انسان اسلامی رفتار خود را باید به گونه ای تنظیم کنند تا اهداف خلق شده به وسیله افراد یا اهداف کلان مطرح شده به وسیله اسلام تحقق خارجی پیدا کند، و از طرفی، این افراد انسان اسلامی هستند که معانی را و مقاصد و اهداف خود را خلق کرده و در انتخاب های واقعی که به عمل  می آورند مشارکت می کنند.

  8- براساس مفهوم غایت گرایانه بودن اسلام و به تبع آن مدیریت اسلامی است که با توجه به ذات شناسی (نه معرفت شناسی ) اسلامی می توان عنوان کرد که وقتی که بشر اولیه به این فکر رسید احساس کرد که در تصمیم گیری های مترتب به امور زندگی کمی فراتر از خود موجود می رود، هسته بنیادی مدیریت اسلامی شروع شده است ، حتی اگر اسم اسلامی هم نداشته باشد.. یعنی وقتی که بشر به این ادراک عقلی رسید که بتواند زمان را به گذشته، حال و اینده تقسیم بندی کند رسید و به  درجه ای از خود گاهی نائل آمد، مدیریت اسلامی شروع شده است. بشر اولیه ابزاری که برای استفاده می ساخت در ابتدا آن را مصرف می کرد وبیرون می انداخت ولی در مرحله ای از حیات و بلوغ عقلی به این نتیجه رسید که ابزار استفاده شده را برای مصارف بعدی نگاه دارد و محافظت کند.از این لحظه بود که آینده وارد ذهنیت خودآگاه فرد شد و چون غایت گرائی معطوف به آینده است، پس مدیریت اسلامی معطوف به آینده است و برآن است که حیات جمعی و تمامیت دار بشر را سر و سامان بخشد.

  9- حال وقتی که از نظر تاریخی معرفت شناختی به ادیان ابراهیمی و در رأس آن اسلام نظر می افکنیم که مدیریت اسلامی را بر مبنای مفروضات و بنیانهای وحیانی آن می خواهیم بنا کنیم  باید عنوان کرد که  به محض این که انسان حس می کند که فراتر از خودش باید ارتباط برقرار کند، مدیریت اسلامی شروع می شود. لیکن این فراتر از خود یک فضای مبهمی را در بر می گیرد. اسلام در تمامیت خام خود غیر از آن اجمالیاتی که به وسیله ائمه اطهار(ع) و پیامبر اکرم (ص) به ما رسیده هنوز به اندازه تفصیل نیافته است تا ابهامات این فراتر رفتن از خود را به ما بیاموزد. هنوزما نتوانسته ایم ادیان ابراهیمی را در شکل متبلور آن وارد آن فضاهای گنگ فراتر رفتن از خود بنمائیم و آن جا را روشن کنیم تا مدیریت اسلامی دریک ساختار مدل علمی (علت و معلولی) وارد کارزار وهدایت امور بشر شود. این، مشکل معرفت شناختی ما در ارتباط با بنیان های اسلامی است والا ذات دین اسلام نه تنها دارای چنین کفایت هائی است بلکه تعهد تامین سعادت دنیا و آخرت بشر را در بردارد.

  10- یک اصل لایتغیّر که باید در طراحی مدیریت اسلامی در نظر گرفته شود این است که هر زوجیتی که ما در عالم فکر و اندیشه (استعاره، تشبیه و ترکیبات زوجیتی و غیره) همچون مدیریت اسلامی، عینیت ذهنیت، فیزیک متافیزیک، شکل و معنی و یا... می سازیم، همگی در ذیل زوجیت خالق مخلوق تعریف و معنا می شود . نوع رابطه ای که خالق با مخلوقاتش با توجه به نگاه ها و چشم اندازهای وحیانی کلامی فلسفی برقرار می کند که در حقیقت همان کیفیت رابطه ای است که خداوند با مخلوقاتش برقرار می کند، به عنوان طرح کلی و به اصطلاح متا- متا تئوری (Meta-Meta-theory) مدیریت اسلامی باید قرار گیرد. اگر در این گفتگو بتوانیم اجمالی از کیفیت رابطه بین خالق و مخلوق را بیان کنیم، می تواند کیفیت معرفت شناختی آن به عنوان زیر ساخت بنیادی کلیه تئوری سازی ها در حوزه مدیریت اسلامی قرار گیرد.

  11- با توجه به آن چه که در نهج البلاغه در مورد رابطه بین خالق و مخلوق (اعم از انسان و حیوان و جماد و کائناتی که بشر می شناسد یا نمی شناسد) از جانب امام علی علیه السلام  عنوان شده، می تواند بنیادی ترین مفهوم نظریه پردازی در حوزه مدیریت اسلامی قرار گیرد. ایشان در خصوص چگونگی رابطه خالق و مخلوق عنوان می فرمایند که داخل فی الاشیاء لا بالممازجه و خارج فی الاشیاء لابالمباینه (خداوند داخل همه اشیاء و خلقت هستند ولی نه به حالت امتزاج ولی خارج آن ها هستند نه به حالت تباین و مباینت). این کیفیت رابطه بین خالق و مخلوق که از امهات حقایق و نوامیس عالم است که فیزیک و متافیزیک و عینیت و ذهنیت را و دین و علم را به هم می دوزد زیر ساخت مفهومی کلیه تحقیقات در حوزه های مختلف علوم انسانی و تجربی را می تواند تغذیه کند. درک این رابطه هم به صورت تاملی قیاسی و هم به صورت استفرائی، در تطور تکامل روحانی بشر باید صورت گیرد ولی در عین حال  به طور اجمالی درکی که از این عبارت به عمل می آوریم این است که مسائل پیچیده نیازمند به کل نگری و جزء نگری توامان در شناخت و طراحی راه حل های مواجه ی با آن ها است. این اولیه ترین هسته مدیریت اسلامی می تواند تلقی شود.




پریسا زراعت دوست منفرد ::: چهارشنبه 88/2/16::: ساعت 7:58 عصر

<      1   2   3   4   5      >
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0


بازدید دیروز: 29


کل بازدید :131930
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
پریسا زراعت دوست منفرد
سلام این وبلاگ در مورد رشته تحصیلی ام علوم تربیتی گرایش مدیریت و برنامه ریزی آموزشی است .
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>موسیقی وبلاگ<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<