در کار کارگزارانتبنگر و پس از آزمایش به کارشان برگمار،نه به سبب دوستى باآنها.و بىمشورت دیگران به کارشان مگمار،زیرا به راى خود کار کردن و از دیگرانمشورت نخواستن، گونهاى از ستم و خیانت است.کارگزاران شایسته را در میانگروهى بجوى که اهل تجربت و حیا هستند و از خاندانهاى صالح،آنها که در اسلامسابقهاى دیرین دارند.اینان به اخلاق شایستهترند و آبرویشان محفوظتر است و ازطمعکارى بیشتر رویگرداناند و در عواقب کارها بیشتر مىنگرند. در ارزاقشان بیفزاى،زیرا فراوانى ارزاق،آنان را بر اصلاح خود نیرو دهد و ازدست اندازى به مالى که در تصرف دارند،باز مىدارد.و نیز براى آنها حجت است،اگر فرمانت را مخالفت کنند یا در امانتتخللى پدید آورند.پس در کارهایشان تفقدکن و کاوش نماى و جاسوسانى از مردم راستگوى و وفادار به خود بر آنان بگمار.
سپس،به دبیرانت نظر کن و بهترین آنان را بر کارهاى خود بگمار و نامههایى راکه در آن تدبیرها و اسرار حکومتت آمده است،از جمع دبیران،به کسى اختصاص دهکه به اخلاق از دیگران شایستهتر باشد.از آن گروه که اکرام تو سرمستش نسازدیا چنان دلیرش نکند که در مخالفتبا تو،بر سر جمع سخن گوید و غفلتش سببنشود که نامههاى عاملانت را به تو نرساند یا در نوشتن پاسخ درست تو به آنها درنگروا دارد،یا در آنچه براى تو مىستاند یا از سوى تو مىدهد،سهلانگارى کند،یاپیمانى را که به سود تو بسته،سست گرداند و از فسخ پیمانى که به زیان توست،ناتوان باشد.دبیر باید به پایگاه و مقام خویش در کارها آگاه باشد زیرا کسى که مقدارخویش را نداند،به طریق اولى،مقدار دیگران را نتواند شناخت.مباد که در گزینشآنها بر فراست و اعتماد و حسن ظن خود تکیه کنى.زیرا مردان با ظاهر آرایى و نیکوخدمتى،خویشتن را در چشم والیان عزیز گردانند.ولى،در پس این ظاهر آراسته وخدمت نیکو،نه نشانى از نیکخواهى است و نه امانت.
اینک سفارش مرا در حق بازرگانان و پیشهوران بپذیر و درباره آنها به کارگزارانتنیکو سفارش کن.خواه آنها که بر یک جاى مقیماند و خواه آنها که با سرمایه خویشاین سو و آن سو سفر کنند و با دسترنجخود زندگى نمایند.زیرا این گروه،خود مایههاى منافعاند و اسباب رفاه و آسودگى و به دست آورندگان آن از راههاى دشوارو دور و خشکى و دریا و دشتها و کوهساران و جایهایى که مردم در آن جایها گردنیایند و جرئت رفتن به آن جایها ننمایند.اینان مردمى مسالمتجوىاند که نه ازفتنهگریهایشان بیمى است و نه از شر و فسادشان وحشتى.در کارشان نظر کن،خواهدر حضرت تو باشند یا در شهرهاى تو.با اینهمه بدان که بسیارى از ایشان را روشىناشایسته است و حریصاند و بخیل.احتکار مىکنند و به میل خود براى کالاى خودبها مىگذارند،با این کار به مردم زیان مىرسانند و براى والیان هم مایه ننگ و عیبهستند. پس از احتکار منع کن که رسول الله(صلى الله علیه و آله)از آن منع کرده است وباید خرید و فروش به آسانى صورت گیرد و بر موازین عدل،به گونهاى که در بها،نهفروشنده زیان بیند و نه بر خریدار اجحاف شود.پس از آنکه احتکار را ممنوعداشتى،اگر کسى باز هم دستبه احتکار کالا زد،کیفرش ده و عقوبتش کن تا سببعبرت دیگران گردد ولى کار به اسراف نکشد.
خدا را،خدا را،در باب طبقه فرودین:کسانى که بیچارگاناند از مساکین ونیازمندان و بینوایان و زمینگیران.در این طبقه،مردمى هستند سائل و مردمىهستند،که در عین نیاز روى سؤال ندارند.خداوند حقى براى ایشان مقرر داشته و ازتو خواسته است که آن را رعایت کنى،پس،در نگهداشت آن بکوش.براى اینان دربیت المال خود حقى مقرر دار و نیز بخشى از غلات اراضى خالصه اسلام را،در هرشهرى،به آنان اختصاص ده.زیرا براى دورترینشان همان حقى است کهنزدیکترینشان از آن برخوردارند.و از تو خواستهاند که حق همه را،اعم از دور ونزدیک،نیکو رعایت کنى.سرمستى و غرور،تو را از ایشان غافل نسازد،زیرا اینبهانه که کارهاى خرد را به سبب پرداختن به کارهاى مهم و بزرگ از دست هشتن،هرگز پذیرفته نخواهد شد. پس متخود را از پرداختن به نیازهایشان دریغ مدار و به تکبر بر آنان چهرهدژم منماى و کارهاى کسانى را که به تو دست نتوانند یافت،خود،تفقد و بازجستنماى.اینان مردمى هستند که در نظر دیگران بیمقدارند و مورد تحقیر رجالحکومت.کسانى از امینان خود را که خداى ترس و فروتن باشند،براى نگریستن درکارهایشان برگمار تا نیازهایشان را به تو گزارش کنند.
براى کسانى که به تو نیاز دارند،زمانى معین کن که در آن فارغ از هر کارى به آنانپردازى. براى دیدار با ایشان به مجلس عام بنشین،مجلسى که همگان در آن حاضرتوانند شد و،براى خدایى که آفریدگار توست،در برابرشان فروتنى نمایى و بفرماىتا سپاهیان و یاران و نگهبانان و پاسپانان به یک سو شوند،تا سخنگویشان بىهراسو بىلکنت زبان سخن خویش بگوید.که من از رسول الله(صلى الله علیه و آله)بارهاشنیدم که مىگفت:پاک و آراسته نیست امتى که در آن امت،زیردست نتواند بدونلکنت زبان حق خود را از قوى دستبستاند.پس تحمل نماى، درشتگویى یا عجزآنها را در سخن گفتن.و تنگ حوصلگى و خودپسندى را از خود دور ساز تا خداونددرهاى رحمتش را به روى تو بگشاید و ثواب طاعتش را به تو عنایت فرماید.اگرچیزى مىبخشى،چنان بخش که گویى تو را گوارا افتاده است و اگر منع مىکنى،باید که منع تو با مهربانى و پوزشخواهى همراه بود. سپس کارهایى است که باید خود به انجام دادنشان پردازى. از آن جمله،پاسخدادن استبه کارگزاران در جایى که دبیرانت درمانده شوند.دیگر برآوردن نیازهاىمردم است در روزى که بر تو عرضه مىشوند،ولى دستیارانت در اداى آنها درنگ وگرانى مىکنند.کار هر روز را در همان روز به انجام رسان،زیرا هر روز را کارى استخاص خود.
از خودپسندى و از اعتماد به آنچه موجب اعجابتشده و نیز از دلبستگى بهستایش و چربزبانیهاى دیگران،پرهیز کن،زیرا یکى از بهترین فرصتهاى شیطاناستبراى تاختن تا کردارهاى نیکوى نیکوکاران را نابود سازد.زنهار از اینکه بهاحسان خود بر رعیت منت گذارى یا آنچه براى آنها کردهاى،بزرگش شمارى یا وعدهدهى و خلاف آن کنى.زیرا منت نهادن احسان را باطل کند و بزرگ شمردن کار،نورحق را خاموش گرداند و خلف وعده،سبب برانگیختن خشم خدا و مردم شود.
خداى تعالى فرماید:خداوند سختبه خشم مىآید که چیزى بگویید و به جاىنیاورید. از شتاب کردن در کارها پیش از رسیدن زمان آنها بپرهیز و نیز،از سستى در انجامدادن کارى که زمان آن فرا رسیده است و از لجاج و اصرار در کارى که سررشتهاشناپیدا بود و از سستى کردن در کارها،هنگامى که راه رسیدن به هدف باز و روشناست،حذر نماى.پس هر چیز را به جاى خود بنه و هر کار را به هنگامش به انجامرسان.
و بپرهیز از اینکه به خود اختصاص دهى،چیزى را که همگان را در آن حقى استیا خود را به نادانى زنى در آنچه توجه تو به آن ضرورى است و همه از آن آگاهاند.زیرابزودى آن را از تو مىستانند و به دیگرى مىدهند.زودا که حجاب از برابر دیدگانتبرداشته خواهد شد و بینى که داد مظلومان را از تو مىستانند.به هنگام خشمخویشتندار باش و از شدت تندى و تیزى خود بکاه و دستبه روى کس بر مدار وسخن زشتبر زبان میاور و از اینهمه،خود را در امان دار باز ایستادن ازدشنامگویى و به تاخیرافکندن قهر خصم،تا خشمت فرو نشیند و زمام اختیارت بهدستت آید.و تو بر خود مسلط نشوى مگر آنگاه که بیشتر همتیاد بازگشتبهسوى پروردگارت شود.
بر تو واجب آمد که همواره به یاد داشته باشى،آنچه که بر والیان پیش از تو رفتهاست،از حکومت عادلانهاى که داشتهاند یا سنت نیکویى که نهادهاند یا چیزى ازپیامبر،(صلى الله علیه و آله)که آوردهاند یا فریضهاى که در کتاب خداست و آن رابرپاى داشتهاند.پس اقتدا کنى به آنچه ما بدان عمل مىکردهایم و بکوشى تا از هر چهدر این عهدنامه بر عهده تو نهادهام و حجتخود در آن بر تو استوار کردهام،پیروىکنى،تا هنگامى که نفستبه هوا و هوس شتاب آرد،بهانهاى نداشته باشى.و جزخداى کس نیست که از بدى نگهدارد و به نیکى توفیق دهد.
از وصایا و عهود رسول الله(صلى الله علیه و آله)با من ترغیب به نماز بود ودادن زکات و مهربانى با غلامانتان.و من این عهدنامه را که براى تو نوشتهام بهوصیت او پایان مىدهم و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم.
و از این عهد نامه[که پایان آن است]
از خداى مىطلبم که به رحمت واسعه خود و قدرت عظیمش در برآوردن هرمطلوبى مرا و تو را توفیق دهد به چیزى که خشنودیش در آن است،از داشتن عذرىآشکار در برابر او و آفریدگانش و آوازه نیک در میان بندگانش و نشانههاى نیک دربلادش و کمال نعمت او و فراوانى کرمش.و اینکه کار من و تو را به سعادت وشهادت به پایان رساند،به آنچه در نزد اوست مشتاقیم و السلام على رسول اللهصلى الله علیه و آله الطیبین الطاهرین.
منبع = www.herfatigargari.persiblog.ir
به نام خداوند بخشاینده مهربان این فرمانى است از بنده خدا،على امیر المؤمنین،به مالک بن الحارث الاشتر.درپیمانى که با او مىنهد،هنگامى که او را فرمانروایى مصر داد تا خراج آنجا را گرد آوردو با دشمنانش پیکار کند و کار مردمش را به صلاح آورد و شهرهایش را آباد سازد.اى مالک، بدان که تو را به بلادى فرستادهام که پیش از تو دولتها دیده، برخىدادگر و برخى ستمگر.و مردم در کارهاى تو به همان چشم مىنگرند که تو درکارهاى والیان پیش از خود مىنگرى و درباره تو همان گویند که تو دربارهآنها مىگویى و نیکوکاران را از آنچه خداوند درباره آنها بر زبان مردم جارى ساخته،توان شناخت.باید بهترین اندوختهها در نزد تو،اندوخته کار نیک باشد.پس زمام هواهاى نفس خویش فروگیر و بر نفس خود،در آنچه براى او روا نیست،بخل بورزکه بخل ورزیدن بر نفس،انصاف دادن است در آنچه دوست دارد یا ناخوشمىشمارد.مهربانى به رعیت و دوست داشتن آنها و لطف در حق ایشان را شعاردل خود ساز.چونان حیوانى درنده مباش که خوردنشان را غنیمتشمارى،زیراآنان دو گروهند یا همکیشان تو هستند یا همانندان تو در آفرینش.از آنها خطاهاسر خواهد زد و علتهایى عارضشان خواهد شد و،بعمد یا خطا،لغزشهایى کنند،پس،از عفو و بخشایش خویش نصیبشان ده،همانگونه که دوست دارى که خداوندنیز از عفو و بخشایش خود تو را نصیب دهد.زیرا تو برتر از آنها هستى و،آنکه تو را بر آن سرزمین ولایت داده،برتر از توست و خداوند برتر از کسى استکه تو را ولایت داده است.ساختن کارشان را از تو خواسته و تو را به آنها آزمودهاست.اى مالک،خود را براى جنگ با خدا بسیج مکن که تو را در برابر خشم او توانىنیست و از عفو و بخشایش او هرگز بىنیاز نخواهى بود.هرگاه کسى را بخشودى،ازکرده خود پشیمان مشو و هرگاه کسى را عقوبت نمودى،از کرده خود شادمان مباش. باید که محبوبترین کارها در نزد تو،کارهایى باشد که با میانهروى سازگارتر بود وبا عدالت دمسازتر و خشنودى رعیت را در پى داشته باشد زیرا خشم تودههاى مردم،خشنودى نزدیکان را زیر پاى بسپرد و حال آنکه،خشم نزدیکان اگر تودههاى مردم ازتو خشنود باشند، ناچیز گردد.خواص و نزدیکان کسانى هستند که به هنگام فراخىو آسایش بر دوش والى بارى گراناند و چون حادثهاى پیش آید کمتر از هر کس بهیاریش برخیزند و خوش ندارند که به انصاف درباره آنان قضاوت شود.اینان همه چیزرا به اصرار از والى مىطلبند و اگر عطایى یابند،کمتر از همه سپاس مىگویند و اگربه آنان ندهند،دیرتر از دیگران پوزش مىپذیرند.در برابر سختیهاى روزگار،شکیباییشان بس اندک است.اما ستون دین و انبوهى مسلمانان و ساز و برگ در برابردشمنان،عامه مردم هستند،پس،باید توجه تو به آنان بیشتر و میل تو به ایشانافزونتر باشد.چون کارى بر تو دشوار گردد و شبهه آمیز شود در آن کار به خدا و رسولشرجوع کن.زیرا خداى تعالى به قومى که دوستدار هدایتشان بود،گفته است:«اىکسانى که ایمان آوردهاید از خدا اطاعت کنید و از رسول و الوالامر خویش فرمانبرید و چون در امرى اختلاف کردید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید به خدا وپیامبر رجوع کنید.»رجوع به خدا،گرفتن محکمات کتاب اوست و رجوع به رسول،گرفتن سنتجامع اوست، سنتى که مسلمانان را گرد مىآورد و پراکنده نمىسازد.و براى داورىدر میان مردم،یکى از افراد رعیت را بگزین که در نزد تو برتر از دیگران بود.از آنکسان،که کارها بر او دشوار نمىآید و از عهده کار قضا برمىآید.مردى که مدعیان باستیزه و لجاج،راى خود را بر او تحمیل نتوانند کرد و اگر مرتکب خطایى شد،بر آناصرار نورزد و چون حقیقت را شناخت در گرایش به آن درنگ ننماید و نفسش بهآزمندى متمایل نگردد و به اندک فهم،بىآنکه به عمق حقیقت رسد،بسنده نکند.
رشته علوم تربیتی شامل چهار گرایش { تکنولوژی آموزشی _ مدیریت و برنامه ریزی آموزشی _ آموزش و پرورش کودکان استثنایی _ آموزش و پرورش پیش دبستانی و دبستانی است .}
شامل یکسری دروس مشترک است که میتوان به برخی از آنها اشاره داشت: تاریخ آ.پ در اسلام و ایران_ فلسفه آ.پ _ اصول و مبانی آ.پ_ آ.پ تطبیقی _ آ.پ سه مقطع _ روشها و فنون تدریس _ روانشناسی عمومی _ روانشناسی تربیتی _ رشد کودکی و نوجوانی _ جامعه شناسی عمومی _ جامعه شناسی آ.پ _ اقتصاد آ.پ _ مقدمات مدیریت آموزشی _ مقدمات برنامه ریزی آموزشی و درسی _ آ.پ کودکان استثنایی _ مقدمات مشاوره و راهنمایی _ سنجش و اندازه گیری در علوم تربیتی _ روش تحقیق در علوم تربیتی _ آشنایی با کتابخانه _ مقدمات تکنولوژی آموزشی _ روشهای آماری در علوم تربیتی.
گرایش مدیریت و برنامه ریزی آموزشی = یک رشته میان رشته ایست که تلفیقی از رشته های روانشناسی، جامعه شناسی، فلسفه، مدیریت، آمار، زبان، و مشاوره است .
هدف از این رشته = فراهم کردن فرصت های یادگیری و یاددهی هرچه بیشتر برای گروه های واجب التعلیم و علاقه مند به یادگیری و همچنین تربیت نیروی انسانی ماهر مورد نیاز جامعه است . در کل این رشته ؛ مدیریت بر فعالیت های یاددهی و یادگیری به منظور ایجاد تغیرات مطلوب در رفتار یادگیرنده و ارزیابی میزان تحقق این تغیرات است. در حال حاضر فارغ التحصیلان این رشته در درجه اول جذب آ.پ می شوند و تعدادی هم در سازمان های دولتی مدیریت و برنامه ریزی _ برنامه و بودجه فعالیت می کنند .
دروس تخصصی این رشته = 1_ اصول مدیت آموزشی . 2 _ روانشناسی اجتماعی . 3 _ سازمان و قوانین . 4 _ اصول برنامه ریزی آموزسی . 5 _ مبانی امور مالی بودجه . 6 _ اصول برنامه ریزی درسی . 7 _ کاربرد مقدمات کامپیوتر در مدیریت آموزشی . 8 _ اصول حسابداری . 9 _ روابط انسانی _ 10 _ نظارت و راهنمایی تعلیماتی . 11 _ راهنمایی تحصیلی و شغلی . 12 _ مسائل نوجوانان و جوانان . 13 _ آموزش بزرگسالان . 14 _ آموزش ضمن خدمت . 15 _ مدیریت اسلامی . 16 _ پروژه( سمینار) . 17 _ کارعملی مدیریت در سازمان . 18 _ کارعملی مدیریت در آموزشگاه . 19 _ متون زبان خارجه در برنامه ریزی . 20 _ متون زبان خارجه در مدیریت آموزشی .
1 _ به هنگام انتخاب رشته تحصیلی خونسردی خود را حفظ کنید . 2 _ هدف خود را از ورد به دانشگاه مشخص کنید . 3 _ به رشته هایی فکر کنید که به آنها علاقه داری. 4 _ علاوه بر علاقه ، توانایی علمی خود را در نظر بگیرید . 5 _ درباره مراکز آموزشی و رشته هایی که انتخاب می کنید اطلاعاتی کسب کنید . 6 _ هرگز به اطلاعاتی که از یک منبع بدست آوردید اکتفا نکنید. 7 _ امکانات دانشگاه مورد نظر (استاد - خوابگاه و ..... ) و دوره احتمالی آن را در نظر بگیرید . 8 _ اگر توان پرداخت شهریه یا هزینه تحصیلی در برخی از رشته ها را ندارید آن ها انتخاب نکنید . 9_ اگر ورود به دانشگاه را به منظور ارتقاء وضعیت اقتصادی خود انتخاب کردهاید، درباره آینده شغلی و رشته های انتخاب خود اطلاعاتی کسب کنید . 10 _ هیچ گاه صرفا برای وارد شدن به دانشگاه انتخاب رشته نکنید . 11 _ این نکته را به یاد داشته باشید که انتخاب رشته صحیح سبب می شود افراد در جایگاه واقعی خود قرار گیرند . 12 _ برای فرصتی که به منظور انتخاب رشته در اختیار دارید برنامه ریزی کنید . 13 _ اگر برایتان مقدور است به دانشگاه مورد نظرتان مراجعه کنید . 14 _ از منابع اطلاعاتی مثل ( رسانه های جمعی - گروهی از فارغ التحصیلان - نشریه های دانشگاهی و ......... ) استفاده کنید و با شناختی که کسب کردید تصمیم نهایی خود را بگیرید .
در اتهای مقاله به سازمانهایی که می توانند خدمات مشاوره را ارائه دهند اشاره می کنم :
1 _ وزارت آموزش و پرورش . 2 _ نیروی انتظامی . 3 _ دانشگاه آزاد اسلامی . 4 _ دانشگاه ها و مراکز آموزشی زیر پوشش وزارت علوم ، تحقیقات و فن آوری .
منابع : 1 _ حسینی ( بیرجندی) ، سید مهدی. راهنمایی و مشاوره تحصیلی. تهران 1385
2 _ استفاده از نرم افزار سامان رشته تحصیلی . تهران 1384